loading...
پایگاه عکس و اس ام اس آرین فان
رضا بازدید : 106 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

مرد میانسال در حالی که دستبند به دست داشت، مقابل قاضی نشست. مسیر زندان تا مجتمع قضایی شهید قدوسی را بخوبی بلد بود، حدود ده سالی می شد که این راه را هرچند وقت یک​بار با خودروی مخصوص حمل متهم طی می کرد.

او متهم به قتل بود، اما راز آن را همچنان در سینه داشت و درباره جنایتی که او و همدستانش مرتکب شده بودند، هرگز اعتراف نکرده بود، اما این بار پس از ده سال با شنیدن صحبت های قاضی، تصمیم تازه ای گرفت. خودش هم از این بلاتکلیفی خسته شده بود. بالاخره سکوتش را شکست و گفت: جنایت های آن شب کار ما بود.

او و سه همدستش ده سال قبل به اتهام ارتکاب دو جنایت بازداشت شدند، اما در تمامی مراحل بازجویی جنایت را انکار و ادعا می کردند قتل ها را افراد دیگری مرتکب شده اند. سه همدست متهم در این مدت با قرار وثیقه آزاد شده بودند، اما مرد میانسال به دلیل نداشتن وثیقه همچنان در زندان به سر می برد تا این که سرانجام از این راز پرده برداشت. با برملا شدن راز این جنایت، رئیس شعبه 133 مجتمع شهید قدوسی مشهد دستور بازداشت مجدد سه متهم دیگر را برای تکمیل تحقیقات صادر کرد.

10 سال قبل

زنی جوان اوایل سال 83 سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از قتل مادر و پدرش در خانه شان خبر داد. به دنبال این تماس ماموران جنایی همراه بازپرس ویژه قتل شهرستان مشهد وارد عمل شدند و بعد از رفتن به محل مورد نظر، جسد زن و مرد مسن را دیدند. زن جوان که دختر قربانیان بود، در تحقیقات به پلیس گفت: من هر روز به خانه پدر و مادرم می آمدم تا هم از حالشان باخبر شوم و هم اگر کاری دارند برایشان انجام بدهم. امروز وقتی به خانه شان آمدم، هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. پدرم هر روز صبح مغازه اش را که کنار خانه است، باز می کند. وقتی دیدم در مغازه هم بسته است، مطمئن شدم برای آنها اتفاقی افتاده است، آنها جایی را نداشتند که بروند، اگر هم می خواستند به خانه اقوام بروند حتما مرا در جریان قرار می دادند. به همین دلیل نگران شدم و با کلیدی که همراه داشتم وارد خانه شدم. به محض ورود دیدم همه چیز به هم ریخته است. اجساد پدر و مادرم را داخل اتاق خواب دیدم، واقعا شوکه شده بودم و زبانم بند آمده بود بعد از چند لحظه که به خودم آمدم، با پلیس 110 تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم.

سرقت از خانه مقتولان

در تحقیقات پزشکی قانونی، علت فوت پیرزن خفگی و دلیل مرگ همسرش اصابت ضربات جسمی سنگین اعلام و در بازرسی خانه قربانیان مشخص شد، عامل یا عاملان جنایت دست به سرقت زده و یک تلویزیون 14 اینچ قدیمی، یک دستگاه ضبط صوت و کمتر از 200 هزار تومان پول نقد را دزدیده اند. به این ترتیب احتمال وقوع جنایت با انگیزه سرقت پررنگ شد.

کارآگاهان جنایی در ادامه بررسی ها به تحقیق از همسایه ها پرداختند. یکی از آنها که مرد جوانی بود، به پلیس گفت: «نیمه های شب متوجه سر و صدایی از داخل کوچه شدم. چند مرد مشغول صحبت باهم بودند، خودم را به پشت پنجره رساندم و مرد جوانی را سوار بر خودرویی دیدم که مقابل خانه جعفر و همسرش (مقتولان) پارک کرده بود. آن موقع به او شک نکردم و تصورش را هم نمی کردم که آنها قصد سرقت و قتل داشته باشند. فقط از روی حس کنجکاوی شماره خودرو را یادداشت کردم.» این فرد شماره پلاک را در اختیار ماموران قرار داد.

دستگیری متهمان

با استعلام شماره پلاک خودروی سواری، بلافاصله مشخصات و هویت صاحب آن شناسایی و مرد میانسالی که امیر نام داشت، بازداشت شد. در ادامه تحقیقات سه همدست دیگر امیر نیز شناسایی و دستگیر شدند، اما چهار مرد منکر جنایات و سرقت بودند و می گفتند اگرچه زمان وقوع جنایت در آن محل بودند، هرگز وارد خانه زوج مسن نشده و دست به جنایاتی نزده اند.

این انکارها در حالی بود که شواهد به دست آمده نشان می داد، آنها شب حادثه در محل جنایت حضور داشتند. از طرفی یکی از آنها توسط همسایه قربانیان شناسایی شد. به همین دلیل چهار مرد، متهم شناخته شدند و قرار بازداشت برای آنها صادر شد.

قاضی شعبه 133 مجتمع شهید قدوسی مشهد در این باره می گوید: «قرار بازداشت به این دلیل صادر شد که هرچند چهار مرد بازداشت شده به جنایات اعتراف نکردند، اما مدارک موجود اثبات می کرد که آنها زمان قتل در محل حضور داشتند.»

قاضی امام وردی ادامه می دهد: باتوجه به مدارک و دلایل پلیسی و قضایی، کیفرخواست متهمان به اتهام دو قتل و سرقت صادر شد و آنها پای میز محاکمه رفتند. در این مدت چند قاضی به پرونده رسیدگی کردند و حتی یک بار دادگاه کیفری استان خراسان رضوی برای متهمان حکم صادر کرد، اما از آنجا که صحنه قتل بازسازی نشده بود، دیوان عالی کشور به پرونده نقص گرفت و آن را برای تحقیقات بیشتر به دادگاه بازگرداند. به این ترتیب سه نفر از متهمان با ارائه وثیقه آزاد شدند اما صاحب خودرو از آنجایی که توانایی ارائه وثیقه مورد نظر را نداشت، همچنان در زندان به سر می برد.

تحقیقات درباره قتل زوج مسن ادامه داشت تا این که با گذشت ده سال از این حادثه، رسیدگی به پرونده در اختیار قاضی امام وردی قرار گرفت و امیر برای تحقیقات مجدد به مجتمع شهید قدوسی انتقال یافت.

اعتراف به جنایت

مرد میانسال زمانی که مقابل رئیس شعبه 133 مجتمع شهید قدوسی مشهد قرار گرفت، باتوجه به صحبت های قاضی امام وردی پس از ده سال سکوتش را شکست و راز جنایات را برملا کرد.

او گفت: ما چهار دوست بودیم که یکی از ما به نام کیوان، خانه اش در نزدیکی منزل مقتولان بود. نقشه قتل را کیوان طراحی کرد. او به ما گفت در رفت و آمدهایش متوجه شده جعفر و همسرش به تنهایی در خانه زندگی می کنند. جعفر خیلی پیر بود و یک بقالی داشت . آن شب ما چهار نفر برای دزدی راهی خانه جعفر شدیم. یکی از همدستانمان به نام پدرام داخل خودروی من بیرون از خانه منتظر ماند. من و کیوان و سیامک هم از طریق مغازه و درختی که داخل حیاط بود، خود را به داخل خانه رساندیم.»

امیر ادامه داد: «اول قرارمان قتل نبود، اما وقتی داشتیم وسایل را سرقت می کردیم، آنها از خواب بیدار شدند. سیامک با پارچه ای پیرزن را خفه کرد و من و کیوان با یک چوبدستی که داخل خانه بود، هرکدام ضربه ای به سر پیرمرد زدیم. پس از سرقت یک تلویزیون 14 اینچ قدیمی، دستگاه ضبط و پخش و حدود 180 هزار تومان پول، راهی مغازه جعفر شدیم و چند بسته سیگار و کمی تخمه دزدیدیم. فردای آن روز تمام وسایل سرقتی را فروختیم و به هر کدام از ما کمتر از 200 هزار تومان رسید. بعد از آن هم دستگیر شدیم. قرار بود کسی از این ماجرا حرفی نزند، اما همدستانم با گذاشتن وثیقه هرکدام به سر خانه و زندگی شان رفتند و من همچنان گرفتار هستم.»

دستور بازداشت

امیر بعد از اعتراف به قتل همراه بازپرس و ماموران راهی محل جنایت شد. قاضی امام وردی می گوید: «فرزندان مقتولان اظهارات امیر را تائید کردند و متهم پس از ده سال تمام ماجرایی را که آن شب رخ داده بود، بازگو کرد. با اعتراف امیر، دستور بازداشت متهمان دیگر برای تحقیقات مجدد صادر شد. اکنون باید مشخص شود آیا ضربه ای که امیر وارد کرده، کشنده بوده یا ضربه ای که همدستش به سر مقتول وارد کرده است.

پرونده پس از مشخص شدن نقش هریک از متهمان در این جنایت ها، بار دیگر به دادگاه کیفری استان خراسان رضوی فرستاده می شود تا آنها بار دیگر محاکمه و حکم درباره شان صادر شود.

 

منبع: جام جم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مهرداد در تاریخ 1393/02/24 و 16:04 دقیقه ارسال شده است

خسته نباشه دیگه این اعتراف الان به درد عمش میخوره...


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 125
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 87
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 155
  • بازدید ماه : 434
  • بازدید سال : 2,487
  • بازدید کلی : 37,648